نوشته هاشمی رفسنجانی در باره عمليات مرصاد مجاهدين خلق، ايلنا
ـ مردم ايران اجازه موج سواری گروهی با ايجاد مدهای سياسی را نمیدهند
ـ جوانان در بازار پر رنگ و لعاب سياست که اين روزها با ورود و خروجهای مشکوک عدهای آلوده شده است، مواظب باشند که مبادا بازيچه نيات پليدی شوند که پشت سخنان گمراه کننده پنهان شدهاند.
ايلنا : رئيسمجمع تشخيص مصلحت نظام تاکيد کرد : مردم ايران در طول تاريخ ثابت کردهاند که نمیگذارند گروهی با ايجاد جزر و مدهای سياسی در اقيانوس انديشههای آنان موجسواری کنند
به گزارش ايلنا ، آيتالله هاشمی رفسنجانی در آستانه سالروز ۵ مرداد سالروز عمليات مرصاد به بيان ديدگاهای خود در اين ارتباط پرداخت.
متن اين نوشتار در ادامه میآيد :
روزگاری که همه گروههای مبارز برای مقابله با رژيم پهلوی پرچم مبارزه برافراشته و عدهای گرفتار حبس شده بودند، در زندان با جوانان متصلّبی آشنا شده بوديم که در بسياری از موارد طريق افراط و تفريط میپيمودند.
به ياد دارم در مقطعی، در کنار سلول انفرادی من، جوانی محبوس بود که وقتی پيشنهاد روزنامهای را به او دادم تا مطالعه کند، گفت، قرآن دارم و نمیخواهم خود را با مجموعهای ديگر مشغول کنم. آن جوانان به تدريج از مسير درستی که میپيمودند، منحرف شدند و علناً خود را التقاطی، يعنی ترکيبی از اسلام و مارکسيسم معرفی کردند.
انحرافات فکری، افکار التقاطی و زيادهخواهی سياسی رهبران اين گروه در نخستين سالهای پس از پيروزی انقلاب، آنان را در مقابل مردم قرار داد و برای انتقام، تمام تلاشهای خويش را معطوف به حذف شخصيتی و فيزيکی بسيج کنندگان مردم کردند و کارشان به آنجا رسيد که ميهن پهناوری به نام ايران را برای اقدامات تروريستی خويش محدود ديدند و سر از عراقی درآوردند که آن روزها در حال تجاوز به جمهوری اسلامی ايران و کشتار مردم بيگناه در شهرها و روستاها بود.
منافقين که در زمان مبارزه با عنوان مجاهدين، مشغول مقابله با رژيم پهلوی بودند، ابتدا وجدان نيمه بيدار آنان کم کم در بستر القائات بعثیها به خواب رفت و چنان از عواطف و احساسات ملی و دينی تهی شدند که کشتن هموطنان و جاسوسی برای دشمنان در طول دفاع مقدس را افتخار خويش میدانستند. دين خويش را به کمونيست و سپس ميهن خويش را نيز به حزب بعث فروختند و هر بار که عملياتی در جبههها از سوی رزمندگان صورت میگرفت، اينان با اقدامات تروريستی، شيرينی پيروزی را در کام مردم تلخ میکردند.
پس از قبول آتش بس توسط ايران، ارتش عراق با برداشت نادرست سردمداران خويش، پذيرش قطعنامه را حاکی از ضعف ايران دانست و دوباره از همان قسمتهايی که در آغاز جنگ وارد شده بود، شروع به پيشروی و اشغال سرزمينهای ايران کرد، با اين تفاوت که اين بار جلودار اين تجاوز، وطنفروشان منافقی بودند که جبهه ميانی را برای اشغال ميهن خويش و تقديم آن به دشمن برعهده گرفتند.
در آن شرايط حساس به همراه حضرت آيتالله خامنهای در يکی از قرارگاههای جنوب بوديم و قرار بر اين شد که ايشان برای تمشيت امور در خوزستان بمانند و من برای سرکشی از وضعيت نيروها به جبهه غرب بروم. در مسير خبر هجوم منافقين را در عملياتی به نام فروغ جاويدان، که عملاً ظلمت جاويدان شد، دريافت کردم.
از سفر به قلاّجه منصرف شدم و به کرمانشاه رفتم. در گوشهای از شهر مستقر شدم و در اين استقرار، صحنههايی ديدم که از يک سوی نشان از عشق مردم به دفاع از وطن و از سوی ديگر نشان از خيانت گروهی خودفروخته به ميهن خويش داشت که از سر پل ذهاب، کرند و اسلامآباد با پشتيبانی ارتش عراق گذشته و در مسير اسلامآباد به کرمانشاه با نيروهای ما درگير شدند.
به قول جهانگشای جوينی که حمله مغولان را توصيف میکرد، «آمدند، سوختند و کشتند»، اما حضور برقآسای مردم رزمنده و نيروهای نظامی، به خصوص قبايل ساکن و نظاميان مستقر در منطقه نگذاشتند دو فعل آخر تاريخ جهانگشا، يعنی «بردند و رفتند» به فعليت برسد و اينجانب به خاطر مسئوليت فرماندهی جنگ تا پايان رفع آن فتنه در کرمانشاه ماندم تا شاهد آخرين برخورد زمينی جنگهای هشت سال دفاع مقدس به اسم «مرصاد» باشم که مصداقی از «ختامه المسک» است.
مسير بين تنگه چهار زبر و گردنه حسنآباد، به همت و دلاوریهای مردم منطقه، سيل عظيم و خروشان نيروهای مردمی و به ويژه سلحشورهای مثال زدنی هوانيروز گورستانشان شد و آرزوی حاکميت بر مردم را با خويش به گور بردند و بقايای آنان که روی برگشت به دامان وطن و خانوادههای خويش را نداشتند، آرزوهای بر باد رفته خويش را در قتل و غارت مردم عراق ديدند تا خوش خدمتی خويش به يک ديکتاتور سفاک را به کمال برسانند. جناياتی که پس از سقوط صدام، پروندههای هولناک آن افشا شد و مردم عراق با دلايل منطقی خواستار محاکمه آنان و اخراج از سرزمين خويش میباشند.
جنايات ضدبشری منافقين در ۳۰ سال مقابله با مردم و جمهوری اسلامی آن قدر مشهود بود که غرب با همه ملاحظات سياسی خويش، آنان را جزو گروههای تروريستی قرار داد و عجب اين است که اتحاديه اروپا در زمانی که شعار حقوق بشری آنان گوش فلک را کر کرده است، برای انتقام از مردم ايران که قلههای توسعه و پيشرفت را در افق چشمانداز ۲۰ ساله خويش ترسيم و بدان سوی حرکت کردهاند، منافقين را که دستشان به خون زن و مرد و پير و جوان ايرانی آلوده است، از ليست گروهها تروريستی حذف کردهاند. اما نمیدانند در هر شرايط سياسی، اين گروه کمترين جايگاهی نزد ايرانيان ندارد.
پرونده آنان نزد مردم ايران سرشار از خيانتهای پيدا و پنهان است و گروهها و جناحهای سياسی موجود در کشور با همه اختلاف سليقههايی که با هم دارند، مبارزه با اين خودفروشان و طرد آنان، يکی از وجوه مشترک آنان برای حاکميت است.
هم آنان و هم اربابانشان مطمئن باشند که نتيجه فشارهای سياسی آمريکا بر مسئولان عراق برای تداوم حضورشان در آن کشور، استمرار همين حيات دريوزگی در جاهايی چون پادگان اشرف است و حتی اگر رأفت اسلامی، مردم ايران را به پذيرش آنان وادارد، خودشان به واسطه خيانات و جناياتی که در طول اين ۳۰ سال عليه ايران و ايرانی روا داشتهاند، روی برگشت به ميهن را نخواهند داشت.
چگونه ممکن است به ايرانی برگردند که فقط به خاطر همت ايرانيان در قطع وابستگیها و رهايی کشور از اختاپوس رژيم ظالم پهلوی و هزار فاميل، بزرگ مردانش را مظلومانه در محرابهای نماز جمعه به شهادت رساندند، مسئولانش را در ۷ تير و ۸ شهريور و ديگر برنامههای تروريستی به جرم خدمات صادقانه به خاک و خون کشيدند و عده ای از فرزندان و دانشجويان اين مرز و بوم را با تبليغات مسموم خويش گمراه کردهاند.
اگرچه در همان سالها در يک سفر تاريخی به نجف اشرف و ديدار با امام(ره) انحراف آنان را به استحضار رساندم، اما بر درايت و دورانديشی آن پير فرزانه درود میفرستم که چگونه ذات آنان را از پس پردههای گمراهکننده چهرههای ظاهرالصلاح شناختند.
به هر حال سالگرد عمليات پيروزمندانه مرصاد در سال ۱۳۶۷ فرصت مناسبی است تا به واکاوی تاريخ تأسيس، مبارزه، انحراف و مقابله آنان با مردم ايران بپردازيم و بر مدافعان جان بر کف آن عمليات سلام و درود بفرستم که با اهدای خون خويش نگذاشتند لکه ننگ اشغال خاک وطن توسط وطنفروشان در تاريخ اين ميهن ثبت و ضبط شود.
به جوانان عزيز هم توصيه میکنم در بازار پر رنگ و لعاب سياست که اين روزها با ورود و خروجهای مشکوک عده ای آلوده شده است، مواظب باشند که مبادا بازيچه نيات پليدی شوند که پشت سخنان گمراه کننده پنهان شدهاند. گروهی روحانيت اصيل، مبارزين استخوان خرد کرده، يادگاران جبهه و جنگ، مديران ارزشمند سابق، مردم هوشمند و مهمتر از همه انديشههای تابناک و يادگاران امام را مانع زيادهخواهی سياسی خويش میدانند و برای انزوا و طرد آنان از هيچ کوششی دريغ نمیکنند.
البته مردم ايران در طول تاريخ ثابت کردهاند که نمیگذارند گروهی با ايجاد جزر و مدهای سياسی در اقيانوس انديشههای آنان موجسواری کنند و انقلاب اسلامی را که حاصل خون صدها هزار شهيد در سالهای مبارزه و دفاع مقدس است، از مسير درست خويش منحرف نمايند.
والسلام