گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
12 تیر» پایگاه اطلاع رسانی جوان: پایان پرونده کهریزک، سرآغاز رسیدگی به جرم بزرگ 12 تیر» عفو بین الملل خواستار افشای 'کلیه حقایق' پرونده کهریزک شد، بی بی سی
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! ناگفته های محسنی اژه ای درباره حادثه کهریزک و تمهیدات رهبر انقلاب درباره وقایع سال گذشته، خبرآنلاینگفتگو با حجتالاسلام و المسلمین محسنی اژهای، دادستان کل کشور درباره مسائل انتخابات ریاست جمهوری، حادثه کهریزک و عملکرد خودیها در جریان اتفاقات سال هشتاد و هشت. مدلهای حکومتی در دنیای امروز، بنا بر فلسفه و کارویژههای خود، نسبت خاصی را بین حکومت و مردم تعریف میکنند که میزان اهمیت مردم را در نگاه حاکمان میتوان از همین تعاریف فهمید. این تعریف در تعیین نقش مردم در تصمیمسازیهای یک ملت-دولت نقش بسزایی دارد. در قانون اساسی ما نیز بر اهمیت و نقش حضور مردم به روشنی اشاره شده است. اما به طور مصداقی در جمهوری اسلامی ایران، این رابطه به چه شکل است؟ اجازه دهید تا با ذکر نکتهای این مسأله را توضیح دهم. رهبر معظم انقلاب از سالهای قبل - یعنی اینکه مخصوص امروزشان نیست- در همهی انتخابات اصرارشان این بوده و هست که نظام کاری کند تا مشارکت حداکثری در انتخابات بوجود آید. از حدود پانزده، بیست سال پیش - مشخصاً از دورهی دوم ریاستجمهوری آقای هاشمی که بنده حضور ذهن دارم- رهبر انقلاب بر تلاش برای حضور حداکثری مردم در انتخابات اصرار داشتند؛ در حالی که برخی دیگر از بزرگان نظام، مخالف چنین رویهای بودند و نظرشان این بود که حالا یک کسی باید رئیسجمهور شود، چه با یک اکثریت بالاتر یا پایینتر؛ چرا باید فضایی را فراهم کنیم که بعدها نتوانیم آن را کنترل کنیم؟ اما رهبر انقلاب مخالفت میکردند. البته همانطور که اشاره کردم، این اختصاص به سال قبل ندارد و سنوات قبل هم همیشه اصرارشان بر این موضوع بود. لذا به شورای نگهبان، وزارت کشور، صدا و سیما و به بقیه دست اندرکاران چه در جلسات خصوصی، چه در جلسات عمومی و چه در سخنرانیها میگفتند که شما زمینه و بستر را برای مردم به شکلی فراهم کنید که مردم بیشتر شرکت کنند؛ این بُعد مشارکت مردم و به تعبیر دیگر جمهوریت نظام است.
اما نکتهی قابل تأمل دیگر، اعتماد رهبر انقلاب به حضور و مشارکت مردم است. بسیاری از مسئولین در دورههای مختلف نظام، نگران بودند که مثلاً ایندفعه مردم کمتر شرکت میکنند، اما رهبر انقلاب جزء کسانی بود که در دورههای مختلف میگفتند که من مطمئن هستم مردم ما به صحنه میآیند، چون کشورشان را دوست دارند، اسلام را دوست دارند، نظام را دوست دارند، چون به مسئولین اطمینان دارند. بنابراین حتماً هم مردم شرکت میکنند، اینبار هم شرکت میکنند و شرکتشان بیش از دفعهی قبل است و باز هم دشمنان را ناامید میکنند. این واژهها و جملات در کلام رهبر انقلاب چه به خاطر انتخابات و چه مناسبتهایی مانند بیست و دوم بهمن بارها تکرار شده است. در همین مناسبتهای هرساله میبینیم که تا چهار روز تعطیلی متوالی میشود که ممکن است مثلاً از تهران خیلیها بیرون بروند، یا مثلاً بحث دخالتهای دشمن و یا بحث مسائل داخلی مطرح شده، برخی تردید داشتند که مردم شرکت میکنند یا نه؟ یکی از کسانی که با اطمینان کامل میفرمودند که مردم با حد نصاب بالا شرکت میکنند رهبر انقلاب بوده است. این نقطهی قوت نظام اسلامی همیشه مورد انکار یا تردید دشمنان نظام بوده که تمام سعی خود را برای مخدوش کردن این ویژگی نظام به کار بردهاند. نمونهی بارز آن، حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم بود. رهبر انقلاب اشاره داشتند: «هر طرف اگر پیروز میشد، هر کس سرِ کار باشد، اگر نتائج انتخابات غیر از این هم میشد، بنده به طور اطمینان میتوانم عرض بکنم که باز اینجور حوادثى دیده میشد، باز این حوادث پیش مىآمد، براى اینکه اصلاً آرامش در کشور نباشد. آنها امنیت کشور را و آرامش کشور را هدف گرفتهاند...» شما این اشراف بر ترفندهای دشمنان را چگونه میبینید؟ یکی از مسائلی که نشان داد رهبر انقلاب جامعتر و عمیقتر از همه، نقشههای دشمن را بررسی میکنند، جریان فتنهی سال قبل بود. اما میخواهم برای روشن شدن این موضوع، از زاویهی دیگری به این موضوع بپردازم. رهبری در صحبتهای ابتدای سال 88 در مشهد فرمودند که بالأخره ما این دست چدنی را زیر دستکش مخملی میبینیم. برخی از مسئولین بلندپایهی نظام وقتی که امریکا یک نرمش وچراغ سبزی نشان داد - البته آن چراغ سبزشان هم از روی استیصال بود- به رهبر انقلاب گفتند که چرا مذاکره نکنیم؟ بگذارید درهایمان را به سوی غرب و آمریکا باز کنیم، بگذارید ویزای یک هفتهای بدهیم هرکسی میخواهد بیاید وغیره. رهبری گفتند که اینها برنامه است، شاید گفتن این حرفها از سوی مسئولین آمریکایی تاکتیک باشد. حالا شما چقدر به قول آن ضربالمثل معروف از حول حلیم توی دیگ میافتید؟! یک مقداری صبر کنید، یک مقداری اندیشه کنید. آن روز که رهبر انقلاب تعبیر دست چدنی را به کار بردند که آن موقع حتی برخی مسئولین به سخن آقا اعتراض داشتند ولی علنی به زبان نمیآوردند که دست چدنی دیگر چیست و این حرفها چه معنایی دارد؟ این جریانهای اخیر نمونهای از همان دست چدنی بوده و هست که میبینیم. نگاه رهبر انقلاب در ژرفنگری نسبت به توطئههای دشمن و مسائل خارجی، بیبدیل است و این موضوع را شما در قبل و بعد از انتخابات و در نماز جمعهی تاریخی 29 خرداد میبینید. نقش مؤثر دیگری که رهبر انقلاب در روند خنثیسازی جریان فتنهی سال گذشته ایفا کردند، بصیرتدهی و روشنگری بود. این نقش رهبری را چگونه میبینید؟ به نظر بنده شاید بتوان گفت تنها شخصی که به معنای واقعی کلمه یکّه و تنها - دیگران هم کمک کردند، دیگران هم تلاش کردند - ولی کسی که توانست ابعاد واقعی فتنه را بشناساند و اصلاً عنوان فتنه را بر آن بگذارد، رهبری بودند. فتنه خصوصیاتی دارد. تا آن موقع افراد مختلف تحلیلهای متفاوتی از جریان پس از انتخابات داشتند اما در چگونگی شناساندن این جریان و ابعاد آن برای خواص و تودهی مردم، رهبری بالاترین نقش را ایفا کردند و اولین پرچم را ایشان در طول این یکسال و اندی یعنی از قبل از انتخابات تا به امروز بر عهده داشتهاند. شما ببینید رهبری در این مدت چند سخنرانی روشنگرانه داشتهاند و چقدر دیگران را به روشنگری و بصیرتبخشی توصیه کردهاند! خیلیها در این مدت زحمت کشیدند اما وزنی که در رهنمودهای آقا در جهت روشنگری و آگاهیبخشی به مردم بوده، بینظیر است. اما آنجایی که احساس شد یک جریانی در کار هست که میخواهد به هر قیمتی انتخابات را باطل کند و دیگر نیاز به صلابت و قاطعیت بود، رهبری در مقابل هیچیک از این فشارها کوتاه نیامدند. نکتهی حائز اهمیت دیگر، نگاه جامع ایشان به اطراف قضیه است، یعنی توجه به یک موضوع، ایشان را از موضوعات دیگر غافل نکرده است. گاهی وقتها انسانها با توجه به حجم بالای کار، یک موضوع یا موضوعاتی اینها را از موضوعات دیگر غافل میکند و یا اگر مسائل مهمی پیش بیاید، از مسائل کوچک غفلت میکنند. رهبری در خلال این جریان به تودهی مردم، به نیروهای دستاندرکار حکومت از نیروهای نظامی، اطلاعاتی، قضایی، انتظامی و سایرین که در این حوادث درگیر بودند، نسبت به معترضین، نسبت به اپوزیسیون، نسبت به فریبخوردگان، نسبت به دشمن و ضد انقلاب غفلت نکردهاند. در خصوص همهی این موضوعات انسان میتواند کدهای متعدد ارائه دهد. آنجایی که باید برای هوشیاری و حضور در صحنه از مردم تقدیر کنند، تقدیر و حمایت کردند، ولی در عین حال نسبت به مشکلاتی که امکان دارد توسط مردم بوجود آید بیتوجه نبودند؛ آنها را سفارش به تقوا کردند و گفتند که مراقب باشید تا افراط نکنید، مراقب باشید زمانی که متعرض به ارزشهاتان، به اموالتان، به نظامتان شدهاند و احساساتتان برانگیخته میشود، دست به کارهایی نزنید که خود آن عمل شما برای نظامتان در مورد نیروهای اجرائی اعم از نظامی، انتظامی و امنیتی مشکلاتی را بیافریند. بخشهایی را به صورت عمومی میفرمایند، اما یک بخشهایی را به صورت خصوصی که حالا بعضی از آنها را بنده خبر دارم به جد به بعضیها سفارش میکردند که مواظب باشید به دلیل اینکه اینها به نظام ظلم کردند، این همه غائله آفریدند، این همه آب به آسیاب دشمن ریختند و در شرایطی که ما توانستیم با این مردمسالاری دینی و مشارکت حدود 85% جایگاه و اعتبار بالاتری را در دنیا کسب کنیم، خدشه بر آن وارد کردند و با حیثیت نظام بازی کردند، اما گفتند که نکند با همهی این وجود و نیز دلسوزی که شما نسبت به نظام دارید، کاری کنید که در حق آنها ظلم بشود. من شاید مکرر بیش از دو، سهبار از زبان حضرت آقا شنیدم که به شدت تأکید به این نکته داشتند که شما نیروی انتظامی و شما قاضی نسبت به متهمین حواستان جمع باشد. یک وقت نکند مثلاً نسبت به یک متهم غافل بشوید و بیش از آنچه که حقش است، مجازات شود. اگر واقعاً این مقدار که رهبری حساسیت داشتند دیگران نیز به این شکل بودند، مشکلی پیش نمیآمد. به بچههای وزارت اطلاعات در مقطعی که خودم وزارت اطلاعات بودم و به نهادهای مربوط دیگر تأکید داشتند به کسانی که در خیابان هستند، به کسانی که شما دستگیر کردید حواستان باشد، به کسانی که محاکمه کردید حواستان باشد. اگر به بازرسی منزل میروید، رفتار شما با خانوادهی فرد مجرم باید متفاوت باشد. یعنی سفارشهای مکرر نسبت به دستاندرکاران مقابله با این فتنه که باید مواظب و مراقب باشید و از حد و مرز الهی خارج نشوید. البته این دستورات در صحبتهای عمومی هم بوده ولی در صحبتهای خصوصی خیلی شفافتر، روشنتر و با تأکید بیشتر بیان شده است. حتی در ذهنم هست که گفتند اگر جاهایی شما مرتکب این اشتباهها شدید، شماها کمتر از آنها نیستید. باید مؤاخذه شوید و نقل به این مضمون که شما توبیخ و تنبیه میشوید. حتی برخی افراد اتهاماتی به اشخاص میزدند. میگفتند آقا ایشان جاسوس است، ایشان وابسته به خارج است، ایشان ضد انقلاب است. رهبر انقلاب نهایت احتیاط را در این صحبتها دارند. حتی در مقابل حرف دیگران که تذکر میدهند شما نباید به فلانی جاسوس بگویید. گاهی وقتها به مدیران مسئول بعضی از نشریات تذکر میدهند چرا شما گفتید فلانی جاسوس است؟ دلیل دارید؟ بعضی از افراد دیگری که بعضی جاها یک صحبتی میکردند، جایی قلم میزدند، میگفتند شما واقعاً دلیل شرعی دارید و میتوانید حرفتان را ثابت کنید؟ میگفتند که ما میگوییم این کار، کار بدی بود، کاری بود که به اسلام ظلم شد، به نظام ظلم شد، ظلم عظیمی به نظام کردند، اما اینکه ما به کسی نسبت بدهیم که این به خارج وابسته است یا جاسوس است، نیاز به دلیل و اثبات شرعی و قانونی دارد و لذا هم خودشان با نهایت احتیاط در مقابل انتساب یک مسألهای به یک فرد که ظلمی با قصد خیانت انجام شده و... ایشان نه تنها نسبت نمیدادند بلکه دیگران را نیز از این کار نهی میکردند. اینها به نظر من آموزههای اخلاقی جامعهی بشری امروز است. در جریان فتنهی پس از انتخابات، نقش دو گروه از خودیها پررنگ شد: اول خودیهای معترض که به تدریج برخی از آنها از حالت اعتراض به حالت عناد و قانونشکن درآمدند. گروه دوم خودیهای متخلف بودند که حوادثی نظیر کهریزک و کوی دانشگاه حاصل عملکرد آنهاست. رفتار و نحوهی برخورد رهبر انقلاب با متخلفین گروه دوم که علیرغم توصیهها و دستورات مؤکد ایشان، موجب بروز این تخلفات شدند، چگونه بود؟ خبرهایی به رهبر انقلاب رسیده بود که در کهریزک شرایط نامساعد است که آقا دستور دادند بسته شود. اما این تمام ماجرا نبود. قبل از آن هم که آقا متوجه شدند وضع کهریزک مناسب نیست، دستور دادند که دیگر به آنجا زندانی نبرید. یعنی اولین کسی که دستور دادند که افراد بازداشتی به کهریزک نروند، رهبر انقلاب بودند. حتی ظاهراً از ایشان پرسیده بودند- با واسطه شنیدم- که ممکن است فلان بازداشتگاهمان جا نداشته باشد، گفتند اگر جا ندارید، آزاد کنید. افرادی که شما در خیابان میگیرید حتی به نظر شما متهم یا مجرم هستند، ولی اگر قرار است جایی ببرید که نامناسب باشد، آزاد کنید. یا به ایشان گفته بودند که فلان بازداشتگاه گفته که جا نداریم، رهبری گفتند که آنجا نبرید، بروند خانهشان. از طرف دیگر اولین شخصی هم که برای تخلفات قضیهی کهریزک گفتند باید جدی پیگیری شود، باز شخص خود آقا بودند. ایشان اولین شخصی بودند که پیغام دادند آنهایی که در کهریزک هستند، باید از آنجا بروند. من یادم هست که نوزده تیر 1388 یکی از مسئولین دفتر آقا تماس گرفتند که این افرادی که الآن در کهریزک هستند، حتماً بگویید به جایی به غیر از کهریزک منتقل کنند. اتفاقاً ما همان شب جلسه داشتیم. آن زمان دادستان کل وقت، دادستان کل تهران، بعضی از افراد دیگر در وزارت اطلاعات وغیره بودند که در دفتر من جلسه داشتیم. من هم چون در آن جلسه با آن آقایان صحبت کرده بودم و خواستار این بودم که دادستان تهران آنها را هرچه زودتر منتقل کند و از آنجا ببرد و آنها هم قول داده بودند که ما این کارها را میکنیم، به همین دلیل به فردی که از طرف آقا تماس گرفته بودند، اطمینان دادم و گفتم که جلسه پایان یافته و اینها قول دادند که حتماً همین امشب همه اینها را منتقل میکنند. در این مورد نیز جامعیت نگاه رهبری مشهود است. اینطور نبوده که توجه به یک موضوع، موجب غفلت ایشان از موضوع دیگری بشود. در دیدار اساتید دانشگاه در ماه رمضان سال گذشته، رهبر انقلاب گفتند که اگر جنایتی شده باشد ما پیگیری میکنیم. بعد از جریان کهریزک نیز به نوعی این جریان و حادثهی کوی دانشگاه برای مردم معیاری شده که ببینند واقعاً نظام در مقابل خطاهایی که برخی مرتکب شدند، چه برخوردی میکند؟ باید بگویم که ما در پیگیری آن کوتاهی کردیم یعنی ما دستگاههای قضایی، انتظامی و اطلاعاتی باید با آن حساسیتی که آقا داشتند، سریعتر کار میکردیم. من نمیخواهم بگویم که این کوتاهی، تقصیر هست یا نیست، ممکن است بالأخره آن افرادی که مسئول مستقیم بودند توجیهاتی داشته باشند که قانعکننده هم باشد، ولی در هر صورت به خاطر آن تأکیدی که آقا داشتند ما باید خیلی زودتر از این رسیدگی به پروندهها را انجام میدادیم و به سرانجام میرساندیم. واقعاً باید برای مردم مشخص میشد که اگر کسی تقصیری داشته یا ظلمی کرده باید به میزان جرمی که مرتکب شده مجازات شود. البته این امر انجام شده ولی باید زودتر از اینها انجام میشد. دادگاه کهریزک تشکیل شد و حکم اولیهی آن صادر شد. فکر میکنم بهمن ماه بود که در خصوص پروندهی کهریزک، دادگاه تعیین وقت کرد و کارش را از اسفند شروع کرد. اما پروندهی کوی، متأسفانه تا آنجا که من خبر دارم، هنوز تکمیل نشده است. ولی برای پروندهی تخلفات کهریزک، افراد نظامی و غیرنظامی را دعوت کردند؛ شاکیان هرکدامشان وکیل تعیینی گرفتند که بعضیهاشان انصافاً وکلای خیلی بدی بودند. وکلایی که با رادیوی بیگانه مصاحبه میکنند و سابقهی کیفری دارند اما نظام تحمل کرد. کسی هست که مرتب با رادیوهای بیگانه علیه نظام مصاحبه میکند و تخلفات مختلفی دارد - نه در خصوص این پرونده - سابقه کیفری دارد و با جریانهای ضد نظام و اپوزیسیون کاملاً مرتبط است، ولی در خصوص این پرونده نظام ابایی ندارد. رویهی خیلی از کشورها به این شکل نیست. اجازه نمیدهند که هر وکیلی وارد هر پروندهای شود و به هر نحوی که میشود کنارشان میزنند، ولی ما در خیلی از پروندههایی که برای نظام شاید حساس باشد این وکلا را راه دادیم، وکیل پرونده را خوانده، لایحهی دفاعیه تنظیم کرده، در دادگاه شرکت کرده، با موکلش یا بدون موکلش در جلسات مختلف شرکت کرده و هرچه دلش خواسته گفته است. اما در مورد آن خودیهایی که در ابتدا به نتیجهی انتخابات معترض بودند که متأسفانه با لجاجت آنها رفتار و عملکرد آنها زمینه را برای جریان فتنه هموار کرد، نحوهی رفتار رهبر انقلاب چگونه بود؟ در مورد این گروه باید بگویم که سعهی صدر و صبر و تحمل ایشان در برابر آنها حائز اهمیت است. رهبری در مقابل افرادی که با هر انگیزهای حرف مخالف میزدند، میدان دادند تا حرفشان را بزنند. افراد خودشان آمدند، نمایندگانشان را فرستادند، حرفهایی که خیلی از مسئولین نمیتوانستند تحمل کنند ولی رهبر انقلاب با سعهی صدر تمام، میدان میدادند. رهبری فرمودند مگر شما اعتراض ندارید؟ در خیلی از انتخابات که افراد اعتراض میکردند چه مسیری را طی میکردیم؟ مسیر قانونی دارد. حتی اگر میگویید یک مقداری فراتر از روشهای متعارف هم عمل بشود، میگوییم اشکالی ندارد، وزارت کشور و غیره هست، میگوییم اگر یک سؤالی دارید که رفع بشود، ما هم مشکلی نداریم، واقعاً اگر سؤالی دارید و میخواهید ابهامی رفع بشود مشکلی نیست. من سفارش میکنم اگر شما اشکال و ابهام واقعی دارید، بنشینید تعدادی از صندوقها را به صورت رندمی و غیررندمی از یک شهر یا از چند شهر بررسی کنید. آقا تأکید داشتند کاری نکنید که بدعتگذاری کنید و در کشور یک خلاف قانونی را برای همیشه بگذارید. این کار صحیحی نیست و من باشم و شما باشی و هرکسی باشد، باید در مقابل او بایستیم. یک مَثل معروفی است که میگوید اگر کسی خواب است میشود بیدارش کرد، اما اگر کسی خودش را به خواب زده، نمیتوان بیدارش کرد. اما باز هم حرف خودشان را زدند. بیان اینها واقعاً درد است. خبر دارم که گاهی در جاهایی واقعاً رهبری با تواضع به برخی از این افراد میگفتند که این کار را نکن، این کار مصلحت نیست. اول انقلاب حضرت امام (ره) یک وقتی در مقابل منافقین که از یک طرف دست به اسلحه برده و تقریباً اقدامات نظامی-شان را با سلاح سرد شروع کرده بودند، قانون اساسی را هم که قبول نداشتند، تحریم هم کرده بودند، بعد هم درخواست ملاقات با امام کرده بودند، فرمودند: من اگر یک در هزار احتمال داده بودم که تأثیر داشته باشد، چرا شما بیایید؟ من میآمدم پیش شما! من واقعاً در این مدت مشابه این را از رهبر معظم انقلاب دیدم. رهبری یک جاهایی به دیدار برخی از اینها رفتند، بعضی از کسان را پذیرفتند، کسانی که واقعاً از لحاظ حقوقی مجرم بودند، کسانی که به نظام، به امام و به ولایت فقیه بد کردند ولی آقا با آغوش باز اینها را میپذیرفتند. بعضی وقتها خودشان و نمایندگانشان حرفهای دور از منطق میزدند، باز آقا خیلی متواضعانه، خیلی مهربانانه، خیلی دلسوزانه میشنیدند، خیلی دقت میکردند، سفارش میکردند. اما از طرف دیگر رهبر انقلاب به لحاظ اتمام حجت و به لحاظ روشن شدن مسائل برای مردم و به خاطر اینکه فردا ابهامی باقی نماند و کسی نتواند مظلومنمایی کند، به این خواص نسبت به اشتباهاتشان به اَشکال مختلف و به صراحت گوشزد میکردند، یعنی رودربایستی نمیکردند. اینطور نبود که رهبری با کسانی که جزو شخصیتهای مهم این کشور بودند، رودربایستی کنند. آن جایی که هم نسبت به خودش و هم نسبت به کار دیگری که او به یک نحوی از آنها داشت حمایت میکرد و یا به نحوی از آنها تبری نمیجست، آقا به او گفتند که شما چرا تبری نمیجویید؟ اینها ظلم کردند یا نه؟ چرا در رفع ظلم اینها کمک نمیکنید؟ حداقل تبری بجویید. توجه میکنید که اصلاً در مقابل اسلام و نظام و انقلاب، بحث رودربایستی، رفاقت و سوابق گذشته و غیره مطرح نبود. البته رهبر انقلاب ابتدا به خود طرف اول میگفتند، بعد اگر لازم بود به کسی دیگری میگفتند که به او بگوید. بعد از آن، یک بخشی از آن صحبتها و توصیهها را علنی میکردند. میخواهم بگویم اگر جایی مصلحت عمومی نظام بوده رعایت کردند. اینجا نیز جامعنگری را در رفتار ایشان مشاهده میکنیم که توجه به یک جنبه، غفلت از طرف دیگر را به همراه نداشته است. اما آنجایی که احساس شد یک جریانی در کار هست که میخواهد به هر قیمتی انتخابات را باطل کند و دیگر نیاز به صلابت و قاطعیت بود، در مقابل هیچیک از این فشارها کوتاه نیامدند. معتقد بودند که در مقابل خودی و افراد فریبخورده و کسانی که سؤال داشتند، همهی راهکارها باید طی شود. هر مقداری که حتی باید از حق خودشان یا حق زیرمجموعهی حکومت کوتاه بیایند تا اینکه مسأله روشن شود انجام دادند. اما آنجایی که احساس کردند چیز دیگری در این بین هست، کوتاه نیامدند. حالا تمام خواص و سیاسیون باشند، اصولگرا یا اصلاحطلب باشد، داخل و خارج باشد، تهدید کنند که چنین میکنیم، چنان میکنیم، نتوانستند عملی بکنند والا این تهدیدات بلوف نبود؛ واقعاً میخواستند یک کشور را به هم بریزند ولی رهبر معظم انقلاب محکم ایستادند. چندی پیش به قم رفتم و با برخی از مراجع دیدار کردم. میگفتند ما الآن احساس میکنیم که چه تدبیر بسیار خوبی نسبت به برخی سران فتنه انجام شده است. ما روزهای اول فکر میکردیم که باید به نحو دیگری برخورد شود، اما امروز که زمان گذشته و برخی از مسائل واقعاً روشن شده میفهمیم که تدبیر صحیح عین همین بوده که انجام شده و اگر غیر از این بود ایراد داشت. یک وقت ایستادگی کورکورانه است، این خیلی ارزش ندارد. اما ایستادگی ایشان مبتنی بر رصد کردن روزانهی همهی مسائل، اشراف و تسلط کامل بر اوضاع و مسائل سیاسی و مسائل غیرسیاسی منطقه و جهان و کشور خودمان، قدرت جمعبندی و تحلیل همهی مسائل و با آگاهی تمام و با اولویتبندی کارها، اصل و فرع کردن مسائل است. رهبری بارها گفتند که مسائل اصلی اینهاست، مسائل فرعی اینهاست، سرتان کلاه نگذارند یا فریب نخورید و یا غفلت نکنید و مسائل دست چندم را بیایید و با آن به عنوان یک مسألهی اولی برخورد کنید، هزینه کنید، وقت صرف کنید، بعد از مسائل اصلی غافل شوید که ضربه کاری بخورید. در همهی انتخابات یکی رأی می-آورد، یکی رأی نمیآورد. آن کسی که رأی نمیآورد معترض است، همیشه هم داشتیم. اصلاً در دنیا همین است و کشور ما مستثنی نیست. کافی بود اگر ایشان یک کلام کوتاه میآمد، آنها ده قدم پیش میآمدند. چون بعداً روشن شد که اینها چه برنامهای داشتند و چه هدفی داشتند و اصلاً بحث تقلب مطرح نبود و رسماً تهدید میکردند. به عنوان سؤال آخر، برخی از مسئولین و اشخاص اصرار بر برخورد و اقدامات عملی شدیدتری با سران فتنه داشتند که رهبر انقلاب مخالفت کردند. میخواهیم دلیل این مخالفت را از زبان شما بشنویم. نظر آقا این بود که تا آنجایی که ممکن است صحبت بشود، اتمام حجت بشود، مسائل بیان شود، شاید طرف گول خورده، شاید طرف نمیداند، شاید طرف واقعاً غافل است که شاید نحوهی این حرفها سبب هوشیاری او شود و شاید توبه کند. نکتهی دیگر اینکه رهبری معتقد بودند طوری نشود تا مردم نفهمند که علت تصمیمی که گرفتید چیست. یک وقت تصور نکنند که یک برخورد سیاسی است، فکر نکنند که این برخورد شما در این حد مجازات و برخورد نبوده است. بنده چندی پیش به قم رفتم و با برخی از مراجع دیدار کردم. میگفتند که ما الآن احساس میکنیم چه تدبیر بسیار خوبی نسبت به برخی سران فتنه انجام شده است. ما روزهای اول فکر میکردیم که باید به نحو دیگری برخورد شود، اما امروز که زمان گذشته و برخی از مسائل واقعاً روشن شده میفهمیم که تدبیر صحیح عین همین بوده که انجام شده و اگر غیر از این بود ایراد داشت. Copyright: gooya.com 2016
|