یکشنبه 5 اردیبهشت 1389   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

دستگیری ریگی، حکمی که به شمشیر دو لبه می‌ماند، جاويد قربان اوغلى - ديپلماسی ایرانی

به نظر می‌رسد که آقای احمدی نژاد در چگونگی برخورد با تروریسم دچار خطای فاحشی شده است که ممکن است مانند شمشیر دولبه عمل کند. ایشان در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل چنین توضیح می‌دهد که "اگر واقعا تروریستی وجود دارد آیا نمی‌توان از روش عقلانی دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران که در برخورد با عبدالمالک ریگی به خوبی تجربه شد، استفاده کرد؟ ( روزنامه اطلاعات - سه شنبه، 24 فروردین، صفحه 2)

پس از انتشار این نامه آقای مشایی، رئیس دفتر آقای احمدی نژاد نیز در تفسیر این نامه شیوه برخورد ایران با تروریسم را بسط داده و گفت: "برخورد با تروریسم راه خودش را دارد و روش‌هایی که دولت امریکا پیش گرفته است در جهت مبارزه با تروریسم نیست بلکه ایجاد فضای بیشتر برای فعالیت تروریست‌هاست. آنها باید از جمهوری اسلامی ایران یاد بگیرند که چگونه با تروریست‌ها برخورد می‌کند و با قدرت و قاطعیت در عین حالی که تروریستی مثل ریگی تحت حمایت عوامل دیگری بود، برخورد صورت گرفته است." (روزنامه دنیای اقتصاد- پنجشنبه، 26 فرودین، صفحه 2)

معتقدم که این نامه یک اشکال جدی دارد و در حقیقت بهانه را به دست دیگران می‌دهد تا از این پیشنهاد به عنوان تیغ دو لبه مبارزه با تروریسم، علیه کشورمان نیز استفاده شود. در این نامه ایشان روش امریکا در مبارزه با تروریسم را نقد می‌کند اما روش پیشنهادی ایشان که مصداق آن را دستگیری عبدالمالک ریگی می‌داند نیز در حقیقت شکل دیگری از روش‌های مورد انتقاد است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


دو روش در مورد دستگیری ریگی مطرح شده است؛ اول دستگیری وی در پاکستان که اگردولت پاکستان از این ماجرا اطلاع نداشته، نقض حاکمیت این کشور محسوب می‌شود و اگر در جریان این عملیات بوده و با همکاری مشترک دو کشور این اقدام انجام گرفته باشد که امری مطلوب و خالی از هر گونه شبهه حقوقی است.

اما روش دوم، فرود آوردن هواپیمای حامل ریگی در مسیر هوایی به مقصد یکی از کشورهای شمال در داخل ایران است. اطلاع داریم که متاسفانه ایران کشوری است که به غلط در مظان حمایت از تروریسم قرار دارد. با فرض اینکه منطق به کار گرفته شده در نامه آقای احمدی نژاد به دبیرکل سازمان ملل متحد مورد قبول امریکاییان باشد، این سوال مطرح می‌شود که آیا اگر امریکاییان به خود اجازه دهند فردی را که در یک دادگاه داخلی امریکا یا هر کشور دیگری محکوم شده و به اینترپل نیز اطلاع داده شده است را در مسیر هوایی با فرود هواپیمای حامل او دستگیر کنند، مورد تایید جمهوری اسلامی ایران قرار خواهد گرفت؟

به طور قطع چنین چیزی مورد تایید ما نخواهد بود. اشکال کار آقای احمدی نژاد همین جاست؛ به طور قطع ایرانیان از دستگیری یک مجرم جنایت کاری مانند ریگی خوشحال هستند اما ما نباید حکمی را صادر و به دنیا توصیه کنیم که مانند شمشیر دو لبه است. ما می‌توانستیم پس از دستگیری ریگی در مورد روش ان سکوت کنیم نه اینکه. همه جهانیان نیز مطلع بودند که ایران او را دستگیر کرده است، چگونگی دستگیری وی به خودمان مربوط بود اما این که ما دستگیری ریگی را تبدیل به یک مساله بین المللی کرده و آن را به عنوان یک الگو برای مبارزه با تروریسم به جهان توصیه کبیم،امری خطرناک بوده و باب جدیدی را در حقوق بین المللی باز می‌کند و بهانه‌های مختلفی را به دست کشورهای قدرتمند علیه ایران می‌دهد.

می دانیم که امریکا قبلا به بهانه این که لیبی در یک عملیات تروریستی دست داشته، لیبی را بمباران کردند و یا با ادعای صدور مواد مخدر با حمله به پاناما، نوریه گا رییس جمهور این کشور را را که اتفاقا دست پرورده خودش هم بود دستگیر و به امریکا منتقل کرد.اینکه آقای احمدی نژاد شیوه دستگیری ریگی را نمونه‌ای برای برخورد ایران با تروریسم می‌داند، در حقیقت حکمی را صادر می‌کند که دیگر کشورها با استفاده از همین حکم در روش برخورد با تروریسم این گونه عمل کنند. معتقدم اگر ما به سیاست‌های امریکا در حمله به افغانستان و عراق انتقاد می‌کنیم و حمله به این کشورها را به بهانه مبارزه با تروریسم زیر سوال می‌بریم، نباید به دنبال آن حکمی را صادر کنیم که در حقیقت شکل دیگری از این سناریو است.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016