گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
در همين زمينه
9 فروردین» صفحه فيلترينگ سايتها تغيير کرد، کلمه6 فروردین» اتحاديه بين المللی ارتباطات خواستار توقف پارازيت اندازی در ايران شد، بیبیسی 2 فروردین» اتحاديه اروپا خواستار توقف سانسور ماهواره و اينترنت در ايران شد، بی بی سی 21 اسفند» بار ديگر نام ايران در فهرست "دشمنان اينترنت" ثبت شد، راديو فردا 19 اسفند» مدرسه فمينيستی در هفته "روز جهانی زن" فيلتر شد
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! فيلترينگ دولتی چارهساز مشکلات نيست، قانون فيلترينگ هر شش ماه يک بار بايد عوض شود، گفتوگوی خبرآنلاين با مخبر کميسيون قضايی مجلس قانون جرايم رايانهای محصول چند سال کشمکش ميان قوای سهگانه کشور است. پيش از تدوين اين قانون، سه نهاد اصلی متولی نظارت بر سايتهای اينترنتی يعنی وزارت اطلاعات، شرکت مخابرات ايران و دادستانی کل کشور، هر يک براساس دستورالعملهای داخلی خود نسبت به نظارت و فيلترينگ سايتهای اينترنتی اقدام میکردند. فاصله بين لايحه پيشنهادی دولت و قانون جرايم اينترنتی مصوب مجلس به لحاظ زمان، تدوين و محتوا، نسبت به ساير لوايح قانونی، خيلی زياد به نظر میرسد. به نظر شما ريشه اين فاصله را در کجا بايد جستوجو کنيم؟
لايحه پيشنهادی دولت چند سالی میشد که به مجلس رسيده بود و مدتها برای بررسی نهايی در مجلس معطل مانده بود. کميسيون قضايی مجلس برای بررسی اين لايحه با توجه به پيشرفت روز به روز فناوری اطلاعات، لايحه را عوض کرد و در واقع متن جديدی را برای تصويب به صحن علنی مجلس ارائه کرد. مرکز پژوهشهای مجلس که فعاليتهای پژوهشی مرتبط با اين لايحه را انجام میداد، به گفته مسوولان آن، از کارشناسان روز برای اصلاح لايحه استفاده کرد و تا جايی که من بررسی کردم، سعی شده قانونی تصويب شود که پاسخگوی نيازهای روز باشد. البته پيشرفتها در فضای IT آنقدر سريع است که در فاصله زمانی کوتاهی که از تصويب آن میگذرد، باز هم در مواردی به تصحيح نياز دارد. در قانون جرايم اينترنتی، اگر سايتی فيلتر شود هر نوع همکاری با آن جرم تلقی میشود. بدين ترتيب تصميمگيری برای فيلتر کردن يک سايت اينترنتی، نوعی مجازات گردانندگان و همکاران آن سايت محسوب میشود و به همين دليل در صلاحيت ذاتی قوه قضاييه میگنجد. با اين حال همچنان قوه مجريه حق تصميمگيری برای فيلتر کردن سايتها را دارد. به نظر شما اين روند حاکی از بیاعتنايی به اصل تفکيک قوا به شمار نمیآيد؟ تصميمگيری در مورد فيلتر کردن يک سايت، يک تصميم قضايی محسوب میشود و میتوان آن را مشابه توقيف يک رسانه مکتوب دانست. با اينحال روند تصميمگيری در اين خصوص، بسيار متفاوت از ساير بررسیهای قضايی پيشبينی شده است و مواردی همچون دفاع متهم و حق تجديدنظر، در آن مورد توجه جدی قرار نگرفته است. اگر اين کميته تعيين مصاديق سايتی را به اشتباه فيلتر کرد، مديران سايت بايد به کجا پناه ببرند؟ ولی در قانون جرايم اينترنتی که چنين چيزی پيشبينی نشده است. کدام مرجع قضايی؟ ديوان عدالت اداری؟ در اين قانون کارهايی نظير رد و بدل کردن فيلترشکن و آموزش عبور از فيلتر جرم تلقی شده است. به نظر شما اين نوع تعريف جرم کمی عجيب نيست؟ آيا چنين کاری امکانپذير است آن هم در شرايطی که دنيای اينترنت به دنيای رقابت فنی ميان فيلترنويسها و فيلترشکنها تبديل شده است؟ ولی تجربه کشورهايی همچون چين نشان میدهد که بازی بين فيلترنويسها و آنتیفيلترنويسها، بيش از آنکه يک بازی حقوقی و قانونی باشد، يک بازی علمی و فنی است. در تدوين اين قانون تا چه حد به تجربه چنين کشورهايی توجه شده است؟ آيا معتقديد که قانون جرايم رايانهای، يک قانون واقعبينانه است؟ آيا توانايی و جهتگيری فيلترينگ دولتی، میتواند دغدغه خانوادهها در استفاده نوجوانان از اينترنت را برطرف کند؟ به هر حال، شما در اين قانون عمده تمرکز خود را بر منعهای دولتی گذاشتهايد. خانوادهها چطور نظارت کنند؟ آيا آنها هم بايد پراکسیهای بيشتری را روی دستگاه کامپيوتر فرزندانشان نصب کنند تا مانع بازديد سايتهای غيرمجاز شوند؟ خود شما با چه روشی بر فعاليتهای اينترنتی فرزندانتان نظارت داريد و آيا موفق بودهايد؟ به نظر شما همين الگو را نمیتوان در سطح رابطه دولت و ملت هم دنبال کرد. اگر مردم به اين نتيجه برسند که توصيههای دولت برای محدوديت برخی سايتها، جنبه دلسوزانه دارد، شايد به دستاوردهای بهتری برسيم تا اينکه بخواهيم با امر و نهی و جريمه و زندان کار را به پيش ببريم. Copyright: gooya.com 2016
|