شنبه 15 اسفند 1388   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

جامعه ايران در چالشی بزرگ، اعلاميه کميته مرکزی راه کارگر در بزرگداشت ۸ مارس

هنوز دوهفته از انقلاب مصادره شده نگذشته بود که در ۷ اسفند ۱۳۵۷ قانون حمايت خانواده لغو شد . در ۱۲ اسفند حق قضاوت زنان غيرقانونی شد. در ۵ ۱ اسفند خدمت وظيفه زنان در سپاه بهداشت و سپاه دانش ملغی گرديد. و در ۱۶ اسفند، خمينی در ديداری با مريدان خود گفت: " خانمها می توانند به اداره ها بروند ولی با حجاب اسلامی بروند." و در ۱۷ اسفند که مصادف بود با ۸ مارس روز جهانی زن، زنان عليه اينهمه بيداد به خيابان ها آمدند. بيشتر آنان با هيچ گروه و حزبی خود را تعريف نمی کردند. اعتراض زنان حرکتی خودجوش بود درميان سرودخوانی جامعه رسته از رژيم ستم شاهی و سرمست از سرآمدن زمستان و رسيدن بهار آزادی . گويی نگرانی ، مطالبه و اعتراض جايی در ميان هلهله مردمان پيروز نداشت! نيروهايی که برای يک انقلاب اجتماعی – سياسی در ايران مبارزه کرده بودند هنوز سر از سوی حريف پشت به خاک سائيده شده برنگرفته بودند که خود را در مقابل ارتجاع مذهبيی سازمانيافه ديدند، بدون هيچ آمادگی. اينبار حريفی در مقابل بود که خود را در مساجد و تکيه ها سازماندهی کرده بود و آماده و برنامه ريزی شده يورش به جوانه های آزادی را از همان روزهای اول به پيش می برد. و اين چنين خمينی و يارانِ در رکاب، انقلابی را که عليه استبداد و برای آزادی و عدالت اجتماعی بود، تصاحب کردند. و انقلاب مُرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نيروهای مترقی جامعه، بويژه آنان که برای جامعه ای عادلانه تر و رفع ستم و استثمار انسان از انسان، برای انقلاب اجتماعی در ايران مبارزه کرده بودند، بيش از سی سال فرصت داشته اند تا اين اشتباه تاريخی خود را به نقد بکشند و راه های مقابله با تکرار چنين فاجعه ای را جستجو کنند. تجربه انقلاب سال ۵۷ ضرورت بيش از پيش دموکراسی و حفظ حقوق شهروندی و بويژه اهميت باز تعريف جنسيت ها را در مبارزه برای ساختن جامعه ای دموکراتيک و سوسياليستی نشان داد. تنها توده ها نبودند که تصوير خمينی را در ماه ميديدند. ما مدعيان ساختن جامعه نوين، مدافعان و مبارزان آزادی و نيروهای دموکرات نيز پاسدار حافظه تاريخی جامعه نبوديم . تنها ۱۵ سال قبل از انقلاب بود که آقای خمينی ، در سال ۱۳۴۲ به علت مخالفت با دو بند اصلاحات رژيم محمدرضاشاه به خارج از کشور تبعيد شده بود: رفرم ارضی از زاويه دفاع از مناسبات ارباب - رعيتی و مخالفت با حق رای زنان! نيروی مترقی جامعه زير سلطه استبداد شاهی نتوانست حافظه تاريخی۱۵ ساله را پاس دارد. وجود سنت ها و حضور سنگين فرهنگ زن ستيز و تعاريف جنسيتی غالب، امکان استقرار يک سيستم سرمايه داری غيرمتعارف در سال های پايانی قرن بيستم را در جامعه ما امکان پذير کرد. برای براندازی چنين سيستمی نميتوان چگونگی شکل گيری آن را ناديده گرفت. اکنون جامعه ايران بارديگر در مقابل اين چالش بزرگ قراگرفته است. زنان پس از سی سال مقاومت در مقابل سرکوب، سی سال مبارزه پيگيرانه عليه آپارتايد جنسی از جايگاه ديگری در جامعه ايران برخوردارند. عليرغم سی سال تبليغ برای جداسازی جنسی و ممانعت از حضور اجتماعی زنان، سی سال سرکوب خشن زنان به نام مذهب به گستردگی پهنه ايران، سی سال تلاش حاکميت اسلامی برای جاانداختن ارزش های زن ستيزاسلامی بنام ويژگی ملی، به يمن دستاوردهای جامعه بشری در سيستم های ارتباطی پيشرفته، که زنان ايران آن را بيش و پيش از هر نيروی اجتماعی ديگر در خدمت مبارزه مستقل خود به کار گرفته و می گيرند، ديگر نيروی زنان بعنوان يکی از بزرگترين نيروهای محرکه تحرکات اجتماعی در جامعه ايران تثبيت شده است. نيرويی که هيچ جنبش اجتماعی ديگری نمی تواند از توان آن چشم پوشی کند.
شرکت وسيع زنان در جنبش اعتراضی ضداستبدادی اخير، جسارت و ابتکار عمل آنان در مقابله با يورش ها را نابينا ترين چشم ها نيز ديده است. فرياد آنها بغض فروخورده نسلی است که سی سال شاهد پرپرشدن نه تنها جوانی اش بلکه سوختن جوانه هاو غنچه هايی است که در دامان خود پرورش می دهد. و چه شهامت ستايش انگيزی در زنان به پا خاسته ماست که در عين محافظت از زندگی به مبارزه برای آن برخاسته اند. در اين برهه است که اين سوال در مقابل تک تک ما قرارمی گيرد: آيا خود را در مقابل اين فرهنگ زن ستيز به همراه سی سال تبليغات رژيم جمهوری اسلامی و اعمال قوانين ضدزن، آن اندازه تقويت کرده ايم که در اين چالش بزرگ بارديگر به اشتباه تاريخی ديگری در نغلطيم؟ کدام شعارها و کدام مطالبات می تواند اين سنگ بنای کج نهاده را از بُن برکند؟ بخش بزرگی از زنان فعال آگاهانه با ترديد به تحولات اخير می نگرند. حضور زنان در جنبش های اجتماعی اکنون از نظر کميت به وزنه سنگينی تبديل شده است. اين حضور خود را در شيوه های به کارگرفته شده در مبارزات خيابانی، در هشدار عليه خشونت ورزی در عين مقاومت جانانه و مبارزه سرافرازانه نشان داده است. اما آنجا که شعارها سرداده می شوند، آنجا که پای آلترناتيو ها به ميان آورده می شود، آنجا که صحبت از قدرت سياسی می شود باز اين مطالبات زنان است که به حاشيه رانده می شود. و اين نشان می دهد که "مدعيان تغيير " خواهان نيرويی گوش به فرمانند نه نيرويی کنشگر. عدم طرح مطالبات زنان در جنبش اعتراضی اخير عليرغم حضور گسترده زنان به معنای عدم استفاده از حق تعيين سرنوشت به دست خود است. آزموده را آزمودن خطاست! شرکت هر نيروی اجتماعی در جنبشهای عمومی با اعلام هويت و طرح مطالبات آن نيروست که می تواند از سويی حضور و ضرورت وجودی آن نيرو را به جامعه يادآوری می کند و از سوی ديگر به تعميق و گسترش مبارزه عمومی دامن زند. و اين نه تنها لازمه حيات برای جنبش زنان بلکه برای هرنيروی اجتماعی ديگر همچون کارگران و مليتهای مختلف ساکن ايران است. زنان ايران با حفظ هويت مستقل خود و بيان مطالباتشان بوده است که تاکنون به چنين نيرويی تبديل شده اند.
اولين گام در راه تغيير وضعيت زن جدايی دين از دولت، لغو آپارتايد جنسی و استقرار چنان نظامی است که نه تنها برابری انسانها در استفاده از امکانات موجود جامعه را قانونيت دهد بلکه برای اجرای آن و شکوفايی ابتکارات و استعدادهای انسانی فارغ از جنسيت و در پهنه کشور چاره انديشی کند.
ميزان آزادی يک جامعه را تنها با آزادی زنان آن جامعه می توان سنجيد. اين قطب نمای حرکت را نبايد لحظه ای از مقابل چشم دورکرد. برانداختن رژيم جمهوری اسلامی شرط لازم برای رسيدن به جامعه ای آزاد است ولی کافی نيست. عوارض ناشی ازسی سال اعمال آپارتايد جنسی را نمی توان دست کم گرفت. برای آنان که سودای ساختن جهانی ديگر در سردارند، مبارزه ای بی وقفه در پيش روست. از حمايت گسترده از جنبش های مستقل زنان و به چالش طلبيدن عادات و سنتهای زن ستيز و اخلاقياتی که کهتری زن را نهادينه می کند تا برقراری مناسبات برابری طلبانه در همه عرصه های سياسی و اجتماعی. تاکنون زنان بهای سنگين تری در اين مبارزه پرداخته اند. اين بار زنان نبايد تنها بمانند!

درود به نيروی طغيانگر زنان ايران برای ساختن جامعه ای نوين
پرتوان باد همبستگی جهانی زنان در مبارزه با سيستم درهم تنيده مردسالاری و سرمايه داری
زنده باد آزادی زنده باد سوسياليسم
سرنگون باد رژيم زن ستيز جمهوری اسلامی

کميته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
۵ مارس ۲۰۱۰ برابر ۱۴ اسفند ۱۳۸۸

www.rahekaregar.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 



















Copyright: gooya.com 2016