گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
بخوانید!
9 بهمن » جزییات بیشتری از جلسه شورایعالی امنیت ملی برای بررسی دلایل درگذشت آیتالله هاشمی
9 بهمن » چه کسی دستور پلمپ دفاتر مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی را صادر کرد؟
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! پیر مبارزه با خودکامگی، علی کلائیاز محل کار خارج می شوم . در پارک نشسته ام و هنوز باورم نمی شود . سرم گیج می خورد و نمی توانم باور کنم رفتنش را. همینجور که به گوشه ای خیره شده ام پیرزن نزدیک می شود. متصدی دستشویی زنانه ای است آن گوشه پارک. با قدی خمیده و صورتی تکیده از رنج روزگار نزدیک می شود . پسرم ! شنیدی که آقای منتظری فوت شد ؟ آره مادر شنیدم. خیلی مرد بود. خیلی و رد می شود تا بطری آب خنکش را از شیر گوشه پارک پر کند و من می مانم و زنگ صدایی که مردانگی را فریاد می زند.
این کشاورز زاده ساده دل نجف آبادی به سال 1301 در نجف آباد اصفهان زاده شد . از همان روزها انگار می دانست که روزی به محبوب قلوب خلقی بدل می شود که برای رهاییش مبارزه می کند . از 7 سالگی ادبیات فارسی و صرف و نحو عربی را می آموزد و در سن 12 سالگی وارد حوزه علمیه اصفهان می شود . در 19 سالگی اصفهان را مقصد قم ترک می گوید تا فصل جدیدی در زندگی خود تاریخ ایران ایجاد کند. منتظری در روزهای ماقبل انقلاب ضد سلطنتی بهمن 57 بارها و بارها دستگیر می شود و به زندان می رود . بر خلاف بسیاری از عافیت طلبانی که گوشه عزلت خود خزیده بودند و جبونانه سر در لاک خویش داشتند ، منتظری در میانه اندیشه و عمل ایستاد و با ظلم مبارزه کرد . در سال 1345 در پی بازداشت فرزندش بازداشت و به مدت 7 ماه را زندانهای سیاه ستم می گذراند. پس از انقلاب بارها و بارها به ارتباط پنهانی (افتضاح ایران گیت) با امریکا و ادامه جنگ خانمان سوز اعتراض کرد . در روزهای سیاه سال 67 که بوی مرگ در سرتاسر ایران به مشام می رسید ، این منتظری بود که ایستاده بر آرمان و با پشت پا زدن به قدرتی نزدیک طی نامه ای خطاب به رهبر وقت صراحتا اعلام کرد که وزارت اطلاعات شما روی ساواک شاه را سفید کرده است ! همین ایستادن بر آرمان انسانی و اندیشه حقوق بشری برای کسی که خود قربانی مسلم نقض حقوق بشر بود موجب گشت که قدرت دنیایی را از دست داد و به جان آن رضایت خدا و خلق را نصیب خود ساخت . منتظری از آن روز محبوب قلوب شد که به قدرت و مصلحت چونان مولایش علی ((نه)) گفت و به برابری و آزادی و انسانی ((آری)) گفت. اما منتظری تنها معترض سالهای سیاه دهه شصت نبود . او در لحظه لحظه عمرش به امر به معروف و نهی از منکر آمر و عامل بود . در سال 71 به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بهمن 57 به فشارها و ظلم حاکم علی وار هجوم برد . به بیت شریفش مغول وار حمله بردند و زدند و شکستند و سوزاندند . در آبان 76 و تنها چند ماه پس از حضور اصلاح طلبان آن روز (حاضران در حاکمیت دیروز دهه شصت و ساکتان در برابر ظلمی که بر منتظری رفت) در اعتراض به حکومتی شدن مرجعیت شیعی و ادعای مرجعیت مدعیانی که صلاحیت مرجعیت نداشتند ندارند سخنرانی کرد و باز مغولان زدند و بردند و سوزاندند . منتظری 5 سال پس از آن روزها را در حصر خانگی بود . در روزهایی که اصلاح طلبان شعار آزادی و عدالت می دادند منتظری در حصر بود و از طبیعی ترین حقوق انسانی محروم . اما همچنان با آن قد خمیده و ریش سپید از جور دوران ایستاد و پرچمدار آزادیخواهی و مبارزه بر علیه استبداد شد. و در روزهای پس از خرداد 88 نیز این منتظری بود که آبروی مرجعیت شیعی و آبروی دینداران بود . ایستاده بر آرمان و نظاره گر تحول زمان. هنوز هستند خانواده های زندانیانی که در دهه شصت و هفتاد و هشتاد بار بر دوش و با پشتی زخمی از شلاق جبار به بیت منتظری می رفتند و این استوانه اندیشه حقیقت طلب علوی و حسینی مرهی می شد بر زخم ایشان . کدام خانواده زندانی است که به در بیت منتظری رفته باشد و دست خالی بازگشته باشد ؟ و مگر نه این است مرام علی و حسین که قیام است در برابر ظلم و دستگیری است از مظلوم ؟ راستی اگر منتظری نبود آیا در سال 65 بسیاری از بندیان به ناحق زندانهای حاکمیت ولایی از بند رها می شدند ؟ آیا آمار کشتار بی رحمانه 67 بیش از آنچه بود نمی شد ؟ آیا منتظری اولین مرجعی نبود که رساله حقوق بشر منتظر ساخت به دنبال ارتقای سطح حقوق دینی از مومن به انسان بر آمد ؟ و این رساله را نه به عنوان کتابی جداگانه که بخشی از رساله عملیه خویش ساخت تا به همگان اعلام کرده باشد که عمل و اندیشه منتظری جز بر مبنای حفظ حقوق انسانی و رعایت حقوق بشر و ایستادن بر اصل آزادی و برابری نیست . فقیع عالیقدر و مجاهد ، مرد کوران مبارزه و ایستاده بر آرمان آزادی و برابری و پیر مبارزه با خودکامگی اما دیگر تاب و توان ماندن در هنگامه جور و جفا به نام دین و به نام حاکمان را نداشت و در محرم مولایش حسین – که خود به راه حسین رفته بود با شمشیر قلم و سخن – در شامگاه 28 آذر ماه 1388 خورشیدی به رحمت ایزدی پیوست . منتظری رفت . ناباورانه هم رفت . جایش هم در میانه سیر تاریخی به سوی رهایی خالی است . اما راه منتظری نه در میان پیران محافظه کار که در میان فرزندان جوانی همچنان جاری و ساری است . منتظری جوان زندگی کرد و جوانانه و با قهقهه مستانه رهایی از بند زندگی به سوی معبودش پر گرفت. فرزندان منتظری اما همانانی هستند که در روزهای ما بعد سال 60 چشم به جهان گشودند . این نسل منتظری را ظرف این پنج شش ماه شناخت و دانست که می توان ردای مرجعیت مذهبی به تن داشت و به قدرت نه گفت و در کنار مظلومان و اهل مبارزه برای آزادی و برابری و حقوق بشر بود. با رفتن منتظری اما سیر مبارزه برای حقوق بشر و آزادیهای مدنی هرگز متوقف نخواهد شد . منتظری مومنانه به تاریخ می نگریست و به پایان آن و رهایی انسان معتقد بود. منتظری در روزگاری زیست که بسیاری خواص و مدعیان دینداری و ایستادگان بر کرسی زعامت مصداق این جمله مولایش حسین شده بودند که الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون ((مردم بندگان دنیایند و دین، تنها بر زبانشان جاری است، هنگامی که زندگیشان سرشار است دین گرایند ولی هنگامی که در تنگنای بحرانها قرار گرفتند دین داران واقعی اندک می گردند . )){ بحارالانوار، ج 44، ص 383} اما منتظری به حق مصداق این آیه شریف بود که من المومنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر وما بدلوا تبديلا:«در ميان مومنان مردانى هستند كه بر سر عهدى كه با خدا بستهاند صادقانه ايستادهاند بعضى پيمان خود را به آخر بردند (و در اين راه شربت شهادت نوشيدند) و بعضى ديگر در انتظارند و هرگز تغيير و تبديلى (در عهد و پيمان خود) ندادهاند)) {احزاب 23} منتظری ایستاده بر آرمان بود . ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون . آنانی که گفتند پروردگار ما الله است و سپس استقامت کردند . پس بر ایشان هیچ ترسی نیست و اهل حزن نخواهند بود. {احقاف 13} منتظری گفت پروردگارش خداست . پس در برابر هیچ طاغوتی سر خم نکرد . ایستاد بر سر آرمان آزادی و برابری یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : دانشنامه ویکی پدیا Copyright: gooya.com 2016
|