سه شنبه 29 بهمن 1387   صفحه اول | درباره ما | گویا


گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

"رأی معکوس!"؛ "رأی لج!"، بابک داد

بابک داد
رفتار انتخاباتی مردم کشور ما، رفتاری پيچيده، خاص و گاهی غيرقابل پيش بينی است. يکی از اين رفتارهای انتخاباتی مردم، دادن «رای نه!» يا انتخاب لجوجانه و معکوس - "رأی لج!" -است که به پيروزی شگفت انگيز يک رقيب منجر می شود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


رفتار انتخاباتی مردم کشور ما،رفتاری پيچيده،خاص و گاهی غيرقابل پيش بينی است.يکی از اين رفتارهای انتخاباتی مردم،دادن «رای نه!» يا انتخاب لجوجانه و معکوس(من اسمش را گذاشته ام «رأی لج!»)است که به پيروزی شگفت انگيز يک رقيب منجر می شود.

در سالهای اخير،«نه»گفتن مردم در انتخابات و دادن «رأی معکوس» و اصطلاحا" «رأی لجبازانه به رقيب» ،به بخشی از «گفتمان عامّه مردم» تبديل شده است.مردم گاهی برای نشان دادن مخالفت خود با يک نامزد و جريان سياسی،حاضرند به فرد رقيب و جناح مقابل او رأی بدهند،اما مانع از پيروزی وی شوند.هرچند ممکن است دل خوشی هم از رقيب او نداشته باشند! ممکن است مردم بدليل اين انتخاب لجوجانه،چهارسال ناگزير از تحمّل مشقات تازه ای شوند و حتی در دل به لجبازی انتخاباتی خود نفرين کنند.اما اين نوعی از «رفتار انتخاباتی» مردم ماست و به ناچار آموخته اند ناخرسندی خود را اينطور ابراز کنند و طرفشان را اينطوری بچزانند!

مردم بخصوص در يک انتخابات «دوقطبی» بين دو فرد يا دو جناح،بسيار بيشتر از اين ابزار برای بيان «مخالفت» خود استفاده می کنند.اما اين «دوقطبی بودن» را نبايد زودتر از موعد و به شکلی تصنعی «سزارين» کرد! در يک «انتخابات دوقطبی» کارشناسان طراح مبارزات انتخاباتی، حساب ويژه ای روی «آرای معکوس» يا «رأی لج» مردم باز می کنند زيرا اين آراء گاهی چنان چشمگيرند که همه محاسبات قبلی ستادهای انتخاباتی را بهم می ريزد و برنده و بازنده را جابجا ميکند. بخش زيادی از آرای «احمدی نژاد» در مقابل «هاشمی رفسنجانی»(در دور دوّم انتخابات ۸۴)،و همچنين بخش زيادی از رأی «خاتمی» در برابر «ناطق نوری»(در انتخابات ۷۶) ،رأی «نه» به طرف مقابل بود.در واقع مردم بدليل کدورتها و ناخرسنديهايی از جناح راست و بازار و شخص «ناطق نوری» به «خاتمی» رأی دادند و عده زيادی برای «نه» گفتن به هيمنه و قدرت و ثروت افسانه ای شخص «هاشمی رفسنجانی»(در آن زمان!) ،رقيب مستضعف و مردمی او «محموداحمدی نژاد» را برگزيدند.

در ميان اصلاح طلبان و اصولگرايان، کسانی هستند که اين «کنش» و رفتار انتخاباتی مردم ما را بخوبی می شناسند و خوب ميدانند وقتی در عرصه انتخابات،نامزدهای گوناگون و پرتعداد حضور دارند،بطور دقيق نميتوان ميزان اين «آرای معکوس»را محاسبه کرد. برای همين از حالا بدنبال حذف «رقيبان همسو در جبهه خودی» و «دوقطبی کردن انتخابات» هستند و در حقيقت از اکنون بدنبال يکسره کردن اين نوع آراء، يعنی رأی «نه» مردم به طرف مقابل (که تبعا" رأی «آری» به نامزد خودشان تلقی می شود) هستند. هردو طرف بدرستی گمان می کنند با دوقطبی شدن انتخابات بين خاتمی و احمدی نژاد،سبد « رأی لج و آرای معکوس» آنها پر می شود و اين آراء، وزن سنگينی برای پيروزی نامزد مورد نظرشان خواهد داشت. اين يک ترفند انتخاباتی کارآمد است اما کی و کجا بايد مورد استفاده قرار بگيرد؟ آيا در هر مرحله ای از انتخابات،ميتوان روی وزن «رأی لج» حساب باز کرد؟ طبيعی است که خير! ترفندهای انتخاباتی برای اثرگذاری مطلوب،بايد به وقت خود انجام بگيرند.والا نتيجه مطلوب نمی دهند و گاهی معکوس عمل می کنند.

اگر کمترين شناختی از رنگارنگی طيفهای مردم ايران داشته باشيم، بايد بدانيم بين دو نقطه (احمدی نژاد- خاتمی) درّه ای است که شايد ميليونها تن را در خود جای داده است.يعنی طيف بزرگی از مردم نه احمدی نژاد را می خواهند نه خاتمی را.زيرا هر دو نفر را «آزموده اند» و هرکسی برای موافقت و مخالفت با اين دو،دلايل و استدلالهای عينی دارد. بنابراين «دوقطبی شدن انتخابات»اين طيف از مردم را(که به عقيده من کم نيستند) از حضور در انتخاباتی که هر دو سويش پيروز شدن کسانی است که نمی خواهند،منصرف ميکند.حال آنکه ممکن است برای سمپاتی با يک نامزد ديگر، با قطار انتخابات همراه شوند و به ناچار در جّو و فضا و فعل و انفعالات انتخاباتی قرار گيرند و در روزهای پايانی يا دور دوم،ناگزير شوند رأی معکوس خود را به سود يکی از اين دو قطب به صندوقها بريزند.بخصوص در روزهای پايانی،تکليف خيلی از «آرای لجوجانه» مشخص می شود.زيرا موج تخريبها تا آن زمان،تب عصبی جامعه را حسابی بالا برده است.

بنابراين فشار برای کناره گيری کسانی مانند کروبی ،روحانی،ميرحسين موسوی،قاليباف،نوری و غيره، نتيجه ای جز اين ندارد که عده زيادی از مردم،از حالا از قطار انتخابات پياده شوند و اين در نهايت به زيان خاتمی و احمدی نژاد خواهد بود. معقول تر اين است که فضای انتخابات در «دور دوم» دوقطبی شود، نه اينکه از حالا با دوقطبی کردن مصنوعی و کنار زدن نامزدهای ديگر،جمعيت کثيری از مردم از فضای انتخاباتی کناره بگيرند و از همين حالا حتی از خير ابراز مخالفت و بيان خشم خود بوسيله «رأی لج!» بگذرند.

از طرفی کسانی از اصلاح طلبان و اصولگرايان،که اصرار دارند انتخابات از حالا دوقطبی شود و ميخواهند قطب بندی را فقط به خاتمی و احمدی نژاد تقسيم بندی و محدود کنند شايد تلاش می کنند که فرصت فکر کردن به قطبهای سوم و چهارم را از مردم بگيرند و اصرار دارند از حالا در منوی انتخابی مردم،فقط دو نوع غذا بگذارند تا شريک سومی بر اين خوان گسترده ننشيند.زيرا جمعيت ميانه دو نقطه خاتمی – احمدی نژاد،طيفهای مختلف و گوناگونی هستند که گاهی ممکن است «رأی لج» خود را برای چزاندن خاتمی و احمدی نژاد(هردو) اصلا" به فرد يا جناح ديگری بدهند.(در انتخابات مجلس چهارم در کرمانشاه،مردم در مخالفت با رد صلاحيت نامزدهای محبوب خود،لجوجانه و يکصدا آرای خود را به نامزدی دادند که در شعارهای انتخاباتيش گفته بود آسفالت خيابانهای بالای شهر را از جا ميکند و در جنوب شهر کار ميگذارد!) کسانی از مردم،حاضر نيستند از بين دو گزينه (خاتمی- احمدی نژاد)از حالا يکی را انتخاب کنند و شايد بدنبال فرد ديگری هستند که با دادن ردی به او،هر دو اين قطبها را بچزانند!حضور اين عده مردم در قطار انتخاباتی،در نهايت به سود همين دو قطب خواهد بود.

بهترين کار آن است که در دور اول انتخابات، همه کانديداها با گرايشهای متنوع وارد رقابتها شوند و فکر دوقطبی کردن زودتر از موعد انتخابات را نکنند.سپس در «دور دوم»،از ميان افراد راه يافته به دور دوم بر سر يکی اجماع (و ائتلاف) کنند. آن وقت اين عده از مردم، «رأی معکوس و رأی لج» خود را در يک انتخابات دوقطبی واقعی خواهند داد.

در اين فاصله کارهای تخريبی و تبليغاتی، شناخت و عزم مردم را برای دادن «رأی مثبت» و «رأی لج» بيشتر ميکند و آنها را بخصوص برای « نه گفتن» مصّمم تر می سازد.طوفانهای انتخاباتی که آرام گرفت،شايد عده ای از چزاندن(!) و دادن «رأی لجوجانه» منصرف شوند و مراد خود را در ميان نامزدهای متنوع بيابند و «رأی مثبت» به او بدهند. ترديدی نيست که هرچه ديرتر انتخابات دوقطبی شود،سبد «آرای لج» بزرگتر و سنگين تر می شود و با استفاده درست از ابزارهای اطلاع رسانی و تبليغاتی،می توان مردم را برای مخالفت با رقيب تهييج کرد و رای لج مردم را کسب نمود.

شک نکنيد در جامعه ای مثل ايران،و با توجه به رفتارهای انتخاباتی مردم و عصبيتهای فزاينده جامعه ما در بحبوحه انتخابات،ميزان «رأی لج!» آنقدر زياد هست که بتواند جای پيش فرضهای «بازنده» و «برنده» را به کلی عوض کند. اين «آرای لجبازنه» ممکن است حتی شما را رئيس جمهوری کند!کافی است «قاعده اين بازی» را بلد باشيد!

فرصت نوشتن / روزنوشته های بابک داد
http://www.babakdad.blogfa.com/





















Copyright: gooya.com 2016